میخاستیم بریم شمال به زری جون گفتم حوله زرد رو برداشتی ؟بعد یادم افتاد که ما ۲ تا حوله زرد داریم یه حوله دست و یه حوله حموم ولی هرچی فک کردم حوله حموم یادم نیومد رو همین حساب برای اینکه مامانم متوجه بشه منظورم کدوم حوله است بهش گفتم منظورم همونی ه که یه ذره بزرگتر از کوچیکیه
سلام خاهر جون جالب بود . یاد داستان کلاس زبان افتادم (۱پاش کوچیکتر بود!...)