بوی ماه مهر

یادش بخیر روز اول مدرسه وقتی زنگ تفریح و زدن فک کردم زنگ خونه است وقتی دیدم مامانم نیومده دنبالم گفتم خودم میرم خونه خلاصه راه افتادم اومدم  و به خونه رسیدم(ماشاله چه شجاع بودم)بعد مامان اینا ازم برسیدن چرا اومدی خونه؟منم گفتم زنگ خورد و خانوممون گفت برید آب بخورید بعد در همین حین از مدرسه زنگ زدن گفتن یکی یه دونه نیست مامان هم گفت ؟آره اومده خونه چقد معلما دنبالم گشته بودن خلاصه دوباره منو به مدرسه برگردوند

نظرات 6 + ارسال نظر
مجید چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 15:10 http://www.click4u.blogsky.com

سلام دوست عزیز
ممنون که به وبلاگ من سر زدی
وبلاگت واقعا جذابه
اگه تمایل به تبادل لینک داری من رو (با نام حرف های خودمونی) لینک کن بعد به من خبر بده تا تورو لینک کنم
با تشکر

ممنون

سامان چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 17:24 http://comien.mihanblog.com

سلام
من یه دانشجو از قشر متوسطم که به لطف خدا و به کمک cn3 دارم یه پولدار واقعی میشم
شما هم اگه می خوای واسه هر تومنی که خرج میکنی کلی بالا و پایین نکنی و به ما بپیوندی، سری بهم بزن
http://comein.mihanblog.com
CN3 روشی نو برای کسب درآمد واقعی از اینترنت صد در صد تضمینی
.
.
.
.
بدون نیاز به کلیک کردن یا زیرمجموعه

PAT چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 21:49 http://khaterat-9.blogsky.com

سلام من آپم ۱سر بزن

جوجه اردک چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 22:54 http://jojeoadak.blogsky.com/

سلام
در رفتی از مدرسه؟؟؟

ماهی خانوم چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 23:22 http://mahinameh.blogsky.com

:))
خیلی باحال بود!

مریم جمعه 3 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 22:33

سلام به محض اینکه وارد وبلاگت شدم وبوی ماه مهرو دیدم یاد این خاطره ی توافتادم وخندم گرفت فکرکردم کاشکی اینو مینوشتی که دیدم نوشتی خیلی جالب بود این خاطره هیچ وقت بیمزه نمیشه یکی از دوستای منم روز اول زنگ تفریح رفت خونه با این تفاوت که اونو برنگردوندن ومن مجبور شدم کیف ووسایلشو براش از مدرسه ببرم خونشون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد